بی درایتی
به نام خدا
به خاطر یک بی درایتی سر یک معامله و اطمینان به صحبت طرف مقابل ،در برابر دو بنده از بند ه های خداوند که هر دو بنده مقرب درگاه خداوند هستند قرار گرفتم ؛ تا پاسی ازشب بیدار بوده و خواب از سر م پریده بود و افکارم در حال پرواز به این سو و آن سو بود که در نیمه های شب بر اثر خستکی، خواب بر چشمانم مستولی گشت و در این زمان به ظاهر، ذهن نیز مجالی برای استراحت پیدا کرد. ..