کلید نگاه
الا که عقده زدل ها ی بسته باز کنی کجا به سائل درگاه خویش ناز کنی
به،حلقه حلقه ضریح تو چشم دوخته ام که قفل دل به کلید نگاه باز کنی
تو هیچ وقت گدا را نمی کنی نومید تو هیچ گاه نبندی دری که باز کنی
به خاکسار چشمت مرحمت داری نیازمند درت را تو بی نیاز کنی
بلای خسته زعالم نمی شود کوتاه مگر تو دست به سوی خدا دراز کنی
زمین بایر دل هاست تشنه باران مگر تو ره به مصلی نهی، نماز کنی
امید عالم و آدم به توست روز جزا مباد آنکه در آن گیر دار ، ناز کنی