عشق
عشق یعنی انتظار و انتظار... عشق یعنی عاشق یار شدن... عشق یعنی تا سحر دلدادگی
عشق یعنی سر به سجده نهادن....... عشق یعنی بصیرت داشتن............. عشق یعنی عین یار شدن
عشق یعنی دوستی یار شدن
عشق یعنی بر خاک افتادن
عشق یعنی انتظار و انتظار... عشق یعنی عاشق یار شدن... عشق یعنی تا سحر دلدادگی
عشق یعنی سر به سجده نهادن....... عشق یعنی بصیرت داشتن............. عشق یعنی عین یار شدن
عشق یعنی دوستی یار شدن
عشق یعنی بر خاک افتادن
چشمههای خروشان تو را میشناسند موجهای پریشان تو را میشناسند
پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی ریگهای بیابان تو را میشناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت زین سبب برگ و باران تو را میشناسند
هم تو گلهای این باغ را میشناسی هم تمام شهیدان تو را میشناسند
از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی ای که امواج طوفان تو را میشناسند
بوی توحید مشروط بر بودن توست ای که آیات قرآن تو را میشناسند
گرچه روی از همه خلق پوشیده داری آی پیدای پنهان تو را میشناسند
اینک ای خوب، فصل غریبی سر آمد چون تمام غریبان تو را میشناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودم کوچههای خراسان تو را میشناسند
به خاطر یک بی درایتی سر یک معامله و اطمینان به صحبت طرف مقابل ،در برابر دو بنده از بند ه های خداوند که هر دو بنده مقرب درگاه خداوند هستند قرار گرفتم ؛ تا پاسی ازشب بیدار بوده و خواب از سر م پریده بود و افکارم در حال پرواز به این سو و آن سو بود که در نیمه های شب بر اثر خستکی، خواب بر چشمانم مستولی گشت و در این زمان به ظاهر، ذهن نیز مجالی برای استراحت پیدا کرد. ..
بعضی حرفها اگر در زمانی که باید گفته شوند ، نگفته بمانند؛
بعضی نگاه ها اگر در زمانی که باید فهمیده شوند ، درک نشوند؛
بعضی تشخیص ها اگر به موقع نباشد،
بعض گوش کردنها اگر به موقع نباشد،
بعضی راهنمایی ها اگر به موقع نباشد....
دیگر تا همیشه برای فهمیدنشان دیر است .